آیا کلیشه‌های جنسیتی ما را فریب داده‌اند؟ حمایت یا تعصب؟

“کلیشه‌های جنسیتی چگونه آزادی فردی را محدود می‌کنند؟ داستان دختری که به دلیل ترس از قضاوت خانواده، از پوشیدن دامن و شادی در حضور دوستان خود محروم شد. آیا زمان بازنگری در این باورها فرا نرسیده است؟”

گفت: «وقتی فقط ۱۵ ساله بودم، از شدت ترس اجازه نداشتم جلوی برادرم دامن بپوشم. حتی یک بار دوستی صمیمی‌ام که همیشه با هم شاد بودیم به خانه ما آمد. مادرم برای ما خلوتی ایجاد کرد و خانه را ترک کرد. اما ناگهان پدرم وارد خانه شد! در آن لحظه نمی‌دانستم چه کنم؟ پیش‌فرض ذهنی من این بود که مورد سرزنش قرار خواهم گرفت؛ چون جلوی دوستم دامن پوشیده بودم، صدای خنده‌ام بلند بود و مشغول شادی بودیم! پدرم با عصبانیتی عمیق گفت: “این دختر آبروی من را برده. صدای خنده‌اش در کوچه شنیده می‌شود! زودتر شوهرش بدهم تا هر کاری می‌خواهد به خانه‌ شوهرش ببرد. این چه سر و وضعی است دختر… این غیرت کجاست؟!”»

وقتی به خودم نگاه می‌کردم، از خودم می‌پرسیدم: «مگر من چه خطایی کرده‌ام که حتی شادی کردن برایم تبدیل به گناه شده است؟» هرگز یادم نمی‌آید که پدرم مرا برای لحظه‌ای در آغوش کشیده باشد؛ چون از نگاه او این کار عیب محسوب می‌شد. حتی زمانی که به دنیا آمدم، مادربزرگم می‌گفت که پدرم بلافاصله از بیمارستان بیرون رفت و حتی منتظر دیدن من نشد. همواره احساسی عمیق از نبود محبت، اضافی بودن و باری سنگین بودن همراه من بود.

حمایت یا تعصب؟

بین مفهوم حمایت و تعصب تفاوتی عمیق وجود دارد. زمانی که روابط بر اساس نقش‌های جنسیتی در جامعه شکل می‌گیرند، دچار نقصان شده و به اسارت تعصب درمی‌آیند.

چطور می‌توان بدون تعصب جنسیتی از فرزند حمایت کرد؟

متأسفانه بسیاری از مردان نیز قربانی کلیشه‌های جنسیتی هستند که جامعه به آن‌ها تلقین کرده است. برای مثال، برخی پدران بر این باورند که مهم‌ترین نقش آن‌ها تنها تأمین مادی خانواده است. در حالی که دختران بیشتر از نبود عاطفه و صمیمیت سخن می‌گویند.
دلبستگی اولیه در فضایی امن و با محبت ایجاد شود. اگر این رابطه‌ای سالم ایجاد گردد، دخترها برای جلب توجه به روابط ناسالم و آسیب‌زا تن نخواهند داد. بسیاری به دلیل محدودیت‌های بی‌مورد در خانواده، به ازدواج‌های نسنجیده تن داده‌اند و به مشکلاتی بزرگتر گرفتار شده‌اند.

برای دخترتان پدری کافی باشید

پدرها باید به این نکته آگاه باشند که میان تعصب خشک و اقتدار سالم تفاوتی عمیق وجود دارد. اقتدار زمانی شکل می‌گیرد که پدری بتواند حمایتگر باشد و به دخترش محبت، احترام و توجه دهد.

اقتدار یک پدر در تربیت فرزند

اقتدار والدین در گرو نزدیکی عاطفی و رفتار سنجیده است، نه فاصله‌گیری و تعصب. قانونی که وضع می‌شود باید حقوق طرفین در آن دیده شود و پیامدهای طبیعی آن روشن باشد. این امر بسیار متفاوت است با تعیین بایدها و نبایدهایی که هیچ تناسبی با ویژگی‌های یک دختر نوجوان ندارند.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا