
«ادیسون لاوه، منتقد جشنواره تورنتو، در نقد سریال ایرانی «وحشی» ساخته هومن سیدی، به بازی متفاوت جواد عزتی در نقش داود پرداخته است؛ مجموعهای که بهعنوان محصول اختصاصی فیلمنت، در برنامه پرایمتایم جشنواره TIFF به نمایش درآمده است.»
نقش متفاوت جواد عزتی در «وحشی»
سریال ایرانی «وحشی» به کارگردانی و نویسندگی هومن سیدی که محصول ویژهای از فیلمنت است، یکی از آثار برجستهای محسوب میشود که در جشنواره بینالمللی فیلم تورنتو مورد توجه قرار گرفته است. این اثر هشت قسمتی، با حضور بازیگرانی چون جواد عزتی، نگار جواهریان و احسان امانی، داستانی پر از تعلیق و احساسات پیچیده را به تصویر میکشد.
خلاصه داستان «وحشی»
«وحشی» روایتگر زندگی داود اشرف، کارگر معدنی است که با اتهام قتلی که مسیر زندگیاش را کاملاً تغییر میدهد، روبهرو میشود. در کنار جواد عزتی که نقش داود را ایفا میکند، دیگر بازیگران نیز شخصیتهای کلیدی داستان را به نمایش میگذارند و مخاطب را به دنیای پر تنش داستان دعوت میکنند.
<
نقد عملکرد جواد عزتی در نقش داود
شخصیت داود که توسط جواد عزتی به تصویر کشیده شده، مردی با وظایف متعدد و بحرانهای متنوع است. او به عنوان یک میانجی میان کارگران معدن و صاحب معدن، تلاش میکند تا از بروز خشونت جلوگیری کند. در عین حال، فشارهای خانوادگی و اجتماعی بر او، تبدیل به چالشی مضاعف میشود. پدر و مادر سالخورده او برای ازدواج و فروش یک زمین از او درخواستهایی دارند، اما داود برای نگهداشتن آن مقاومت میکند. عزتی در این سریال، شخصیتی پرتنش و چندوجهی را به نمایش گذاشته که در موقعیتهای مختلف، واکنشهای متضاد و گاهی خشن نشان میدهد.
صحنه افتتاحیه و ریشهگذاری بحران
سکانس آغازین سریال با یک برداشت طولانی از صعود داود و همکارانش از معدن به سطح زمین شروع میشود. نورپردازی تدریجی این صحنه، چشمانداز چالشهایی را که داود با آنها مواجه خواهد شد، ترسیم میکند. در انتهای قسمت اول، حادثهای به وقوع میپیوندد که سرنوشت داستان را به سمت پیچیدگیهای بیشتری سوق میدهد. برخلاف آرامش اولیه شخصیت داود، این لحظه آغازگر مسیری پر از بحران برای او میشود.
تناقضهای شخصیتی داود
تا قسمت سوم، شخصیت داود با لایهبرداریهای تدریجی، بسیاری از جنبههای پیچیده خود را بروز میدهد. از یک طرف او رفتاری همدلانه و آرام دارد و از طرف دیگر در لحظات بحرانی واکنشهای خشمگینانه و تند نشان میدهد. این تضادها باعث میشود بیننده درک عمیقتری از شخصیت او پیدا کند، اما همچنان بسیاری از رفتارهایش پرسشبرانگیز باقی میماند.
لحظات کلیدی سریال
یکی از پررنگترین لحظات، مواجهه داود با خواهر و برادری خردسال در کنار ریل قطار است. این اتفاق که ابتدا نشانی از مهربانی او به نظر میرسد، به تدریج تغییر مسیر داده و با واکنشهای عصبی او به سمت بحرانی جدی پیش میرود. تصمیمات عجولانه داود و پیامدهای آن، داستان را به سمت فراز و نشیبهایی میبرد که سرنوشت او را به چالش میکشند.
آیا سریال توانایی جذب مخاطبان را دارد؟
در قسمتهای دوم و سوم، داود به واسطه دروغهای پیوسته و فریبکاری برای پنهان کردن گذشتهاش، ابعاد پیچیدهتری پیدا میکند. تحلیل این رفتارها باعث میشود مخاطب در انتظار رویدادهای بعدی بماند. این موضوع در کنار حضور شخصیت زن اصلی داستان که هنوز به طور کامل وارد ماجرا نشده است، نوید ادامه جذابی را برای سریال میدهد.
در انتهای قسمت سوم، دیالوگی که به شناخت داود کمک شایانی میکند، توجه را به یکی از نقاط ضعف بزرگ او جلب میکند: نبود خودآگاهی و خودانتقادی. او همچنان اشتباهات خود را به بدشانسی نسبت میدهد، در حالی که واقعیت چیز دیگری است.
با وجود تمامی این چالشها، به نظر میرسد توانایی سریال در ارائه داستانی جذاب و پردازش شخصیتهای پیچیده همچنان بالاست و بیننده را تا انتهای ماجرا درگیر خواهد کرد.